مهد ایلیا
حس دوری از فرزند همیشه برای همه مادرها سخته منم همیشه دوست دارم پسرم کنارم باشه از بازی هاش از لبخندش از کارهای با مزه اش لذت ببرم گاهی هم از غر زدنش یا اذیت هاش نارحت شم اما مجبورم ساعتی پسر عزیز تر از جانم ساعتی از خودم دور کنم اقا پسری به مهد بره اما امروز می خوام بگم از مهد ارزو واقعا راضی هستم چون اقا پسری راضی هست دوستش داره وعلاقه بهش داره دیروز به دلایلی ساعت 3 رفتیم دنبال ایلیا کلی به خودم لعن نثار می کردم چرا دیر میریم دنبالش الان بچه چشم انتظاره الان خوابش برده و از این فکر ها وقتی اقا همسر پسری اورد با کلی انرژی وشادی شروع کرد تعریف کردن که خاله بردمون پارک ما داشتیم بازی می کردیم خاله موها...
نویسنده :
حسنامامان ایلیا
10:33